سخنرانی دکتر سیدحمید روحانی در دانشگاه علوم پزشکی ارتش، خطر فراماسون‌ها و لیبرالیست‌ها. ۲۱ آذر ۱۳۹۲

از نظر فراماسونرها هرگونه پایبندی و پافشاری بر ارزشهای دینی، میهنی و اخلاقی، کاری بیخردانه و تعصب ورزی جاهلانه و واپسگرایانه شمرده میشود.

*********

امروز نیز تسلیم‌طلبان و دنباله‌روهای بی چون و چرای اندیشه‌های فراماسونری در ایران پایبندی به اصول و ارزشهای اسلامی شرافت انسانی و آرمانهای انقلابی را افراطی‌گری، واپسگرایی و تعصب‌ورزی میخوانند!

**********

به نظر می رسد که تحریم‌ها علیه ایران به تدریج کارایی خود را از دست میدهد و هم‌پیمانان غربی شیطان بزرگ ناگزیرند که دیر یا زود تحریم را دور بزنند و برای کم کردن مشکلات اقتصادی خود با ایران به معامله بپردازند، از این رو، امریکا ناگزیر شده است پیش از آنکه ناکارایی تحریم‌ها برملا شود در پای میز مذاکره با ایران بنشیند و چنین وانمود کنه که ایران نتوانست مقاومت کند و به مذاکره تن درداد!

*********

امریکا برای رهیدن از باتلاقی که در سوریه گرفتار آن شده است ناگزیر است از ایران مدد بخواهد و از این رو در مسئله هسته‌ای، خود را ناچار میبیند امتیازی به ایران بدهد و تا آنجا که بتواند از راه مکر و فریب امتیازاتی بگیرد.

*********

امریکا برای سرپا نگاه داشتن خط سازش در ایران ناگزیر است در موضوع هسته‌ای امتیازی به سازشکاران و تسلیم‌طلبان بدهد تا اندیشه تسلیم‌طلبانه و سازشکارانه در ایران به کلی دفن نشود.

*********

سازشکاران، رفاه‌طلبان و دنباله‌روهای‌ تز فراماسونرها گمان میکردند با ادعای اینکه امام با حذف شعار مرگ بر امریکا موافقت کردند میتوانند ملت ایران را از رسالت لعن و نفرت از یزید زمان (امریکا) بازبدارند لیکن در روز ۱۳ آبان از ملت ایران سیلی خوردند.

*********

حجت الاسلام دکتر سیدحمید روحانی طی یک سخنرانی در دانشگاه علوم پزشکی ارتش در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۹۲ درباره خطر فراماسونها، لیبرالیستها و جریان مذاکرات ایران با ۱+۵ نکاتی را بیان کرده که چکیده آن در پی میآید:

تزهای فراماسونری:

بزرگترین مصیبتی که در درازای دویست سال گذشته بر ایران وارد شد، رواج و گسترش اندیشه‌های لیبرالیستی بود که به دست فراماسونها پیاده شد.

فراماسونها از روزی که در صحنه ایران ظاهر شدند تزها و اندیشه‌هایی را مطرح کردند و پی گرفتند که برخی از آن را میتوان این گونه شمارش کرد:

۱. از فرق سر تا نوک پا باید فرنگی شد تا ایران ترقی و پیشرفت کند.

۲. دین باید از عرصه سیاسی و امور کشوری و اجتماعی کنار گذاشته شود. دین آدابی دارد که به «فردورب» مربوط میشود و به مسایل سیاسی و حکومتی و کشورداری ارتباطی ندارد.

۳. ملت‌ها اگر بر آنند که با حاکمان قلدرمآب کشور خویش برای گرفتن حقوق خود درگیر شوند، حتما بایستی به یک قدرت تکیه داشته باشند! بدون وابستگی به یک ابرقدرت نمیتوان با حاکمان و زمامداران زورگو مبارزه کرد.

۴. هرگونه پایبندی و پافشاری بر ارزشهای دینی، میهنی و اخلاقی تعصب‌ورزی جاهلانه و واپسگرایانه است!

۵. شعارهایی که ملتها در مبارزات خویش مطرح میکنند، باید عملی، معقول و قابل اجرا باشد درافتادن با یک ابرقدرت و یا یک پادشاه مقتدر بدون داشتن سلاح‌های پیشرفته و نیروهای شبه نظامی (ملیشیا) دور از منطق و خردمندی است!

۶. سازش، کرنش، مذاکرات پشت پرده، بده بستانهای سیاسی دور از چشم مردم از اصول اندیشمندانه انسانهای مبارز است. یک دندگی و دوری گزینی از هرگونه مذاکره و معامله نابجا و نابخردانه است و راه به جایی نمیبرد.

۷. از مردم تنها به عنوان ابزار میتوان بهره گرفت. سیاستمداران تا روزی که به قدرت دست نیافته‌اند باید از مردم دم بزنند و از زبان مردم حرف بزنند اما وقتی برکار سوار شدند، نباید بیش از حد به مردم میدان دهند. باید سیاست کشورداری و داد و ستدها با دولتهای خارجی از خیابانها جمع شود و در مجامع مدیریتی و دیپلماسی دنبال شود! و…

۸. بدون وابستگی سیاسی و اقتصادی به دولتهای مقتدر دنیا و ابرقدرتها آرمانگرایی پوچ و بی‌پایه است و مایه انزوا و عقب‌ماندگی میشود!

و…

طرح‌ها، تزها و اندیشه‌های فراماسونری که از دو سده پیش آغاز و دنبال شده بیشتر از چند نمونه‌ای است که در بالا آمد، لیکن اکنون مجال بازگو کردن آن نباشد. بررسی اندیشه‌های شیطانی فراماسونها باید گفت که به راستی مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

باید با یک دنیا تأسف اذعان کنم که احزاب و گروه‌های سیاسی و تز فراماسونری که این اندیشه‌های زهرآگین و ذلت‌بار در میان بسیاری از رجال سیاسی و بعضاً روحانی ایران رخنه کرد و بسیاری را از راه اسلام و آزادمردان وارسته بازداشت و به بیراهه کشاند.

در نهضت عدالت‌خواهی این اندیشه‌های آلوده لیبرالیستی بود که شماری را به پناهیدن به سفارت استعمار انگلیس کشاند و «مشروطه»ای بدتر از استبداد را به ارمغان آورد.

در دوران آیت الله مدرس این باورمندی به اندیشه‌های لیبرالیستی بود که برخی از نویسندگان و روشنفکرمآبان را به پشتیبانی از رضاخان جلاد و بیسواد و دیکتاتورمآب واداشت تا آنجا که با نیش قلم خود سرنیزه آن دیکتاتور را صیقل دادند.

دکتر مصدق با چراغ سبز امریکا به صف مخالفان استعمار انگلیس ایستاد و در راه ملی شدن صنعت نفت با رهبران مذهبی و ملی همکاری کرد.

جبهه ملی نیز به پیروی از تز لیبرالیستی فراماسونها، هیچ گاه به خود اجازه نداد در برابر شاه و امریکا بایستد و حتی رو ترش کند و ضد آنها سخن درشتی به زبان آورد. پس از کودتای ۲۸ مرداد/۳۲ تا سال ۱۳۴۰ بدون چراغ سبز امریکا دست از پا خطا نکرد و واکنشی از خود نشان نداد.

نهضت آزادی نیز به پیروی از تز استعماری فراماسونها مبنی بر لزوم تکیه به یک قدرت خارجی، از رویارویی با احیای کاپیتولاسیون خودداری ورزید و برخلاف سیاست امریکا موضعی نگرفت و نسبت به رژیم شاه وفادار ماند و از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۵۶ از هرگونه فعالیت سیاسی حتی از صدور اعلامیه نیز خودداری کرد.

ابرمردی از تبار ابراهیمیان

در چنین شرایطی رادمردی از تبار ابراهیمیان (امام خمینی) به پا خاست و معادلات سیاسی جهان را به هم ریخت

از هرگونه تکیه به بیگانگان و حتی گفتگو با آنان دوری گزید

شعار نه شرقی نه غربی را در رأس برنامه های خود قرار داد

مذاکره محرمانه و پشت پرده با حاکمان و زورمداران درون مرزی و برون مرزی را رد کرد. از آغاز نهضت اسلامی، شاه، امریکا، رژیم صهیونیستی و به دیگر سخن استکبار جهانی را مورد حمله قرار داد

به ملت خویش تکیه کرد، با مردم با راستی و صداقت سخن گفت. مردم را محرم راز دانست.

احکام اسلام و رهنمودهای قرآن را به کار بست.

با گام‌هایی استوار در راه مبارزه با استبداد و استعمار پیش تاخت و با مقاومت، ایستادگی و پایداری و پافشاری روی آرمان‌های اسلامی و مردمی دشمن را به چالش کشاند، به بن‌بست رساند و سرانجام شاهد پیروزی را در آغوش گرفت، نظام دوهزار و پانصد ساله را به زباله‌دان تاریخ افکند و دست ابرقدرتها را از سرنوشت ملت ایران کوتاه کرد.

امام و لیبرالیستها

نکته در خورد توجه اینکه لیبرالیستها و دنباله‌روهای تز و اندیشه فراماسونری از روز آغاز نهضت امام به خرده‌گیری و نیش و طعنه و کنایه و نق‌های روشنفکرمآبانه‌ روی آوردند، آن روز که امام مبارزه را آغاز کرد (مهرماه ۱۳۴۱) پوزخند زدند که آخوندها از سیاست آگاهی ندارند و در این شرایط که غرب و شرق با شاه کنار آمده و از او پشتیبانی میکنند، مبارزه اشتباه است و راه به جایی نمیبرد!

آن روز که امام شاه را مورد حمله قرار داد گفتند افراطی‌گری است، شاه تا دندان مسلح که از یک ارتش قوی و نیرومند پشتیبانی میشود و از حمایت ابرقدرتها برخوردار است با این گونه موضع‌گیری‌ها و پرخاشگری‌ها پروا نمیکند و مبارزه با شاه مشت بر سندان کوبیدن است! مگر میشود با دست خالی با شاه مبارزه کرد؟!

آن گاه که امام علیه امریکا موضع‌گیری کرد و همه اقشار جامعه ایران را به رویارویی با امریکا فراخواند، گفتند افراطی‌گری و تندروی است. ما مردم ضعیف و ناتوان ایران را یارای مقابله با امریکا نیست!!

مبارزه امام با رژیم صهیونیستی و فراخوانی مردم ایران به یاری ملت فلسطین را دشمن‌تراشی و موضع‌گیری نسنجیده و زیان‌بار خواندند!

مقاومت امام در برابر شاه و امریکا و تن درندادن به سازش و کرنش و مذاکره را لجبازی، یک‌دندگی و روشی نسنجیده و تعصب‌بار دانستند.

تسخیر لانه جاسوسی را حرکتی ناروا و به دور از خردمندی وانمود کردند و گفتند این حرکت طبق خواست امریکا بود و در واقع ملت ایران به گروگان امریکا درآمد!!

برائت از مشرکین در مراسم حج را اعلام جنگ با دنیا دانستند و آن را محکوم کردند.

دوری‌گزینی امام از هرگونه مذاکره و داد و ستد با امریکا را اشتباه فاحش خواندند و با صراحت گفتند مگر ما میتوانیم بدون امریکا زندگی کنیم!

حکم اعدام سلمان رشدی را نیز اعلان جنگ به دنیا دانستند و با صراحت گفتند که با این حکم ایران بیچاره و درمانده شد و نمی تواند روابط دیپلماسی خود با دنیا را پابرجا نگه دارد و قراردادها و معاهدات ایران با جهانیان به بن‌بست میرسد و ایران به انزوا کشیده میشود!

این درگیری و کشمکش میان تزها و اندیشه‌های فراماسونری و خرده‌گیری های لیبرال‌منشانه با خط امام تا به امروز نیز ادامه یافته است. زمزمه‌هایی که امروز از سوی برخی از چهره‌ها علیه مردم انقلابی و حزب‌اللهی مطرح میشود ریشه در اندیشه‌های زهرآگین فراماسونها دارد که از دو سده گذشته روی آن کار شده است و برای برخی از رفاه‌طلبان، خودپرستان و وادادگان گیرایی دارد. مانند اینکه «انکار هولوکاست هزینه سنگینی برای ایران به همراه دارد، شعار مرگ بر امریکا مشکلات ملت ایران را افزون می‌سازد! سیاست خارجی را باید از خیابان‌ها جمع کرد. ما که نمی‌توانیم تا قیامت با امریکا قهر باشیم! باید از افراطی‌گری بپرهیزیم! افراطی‌ها و تندروها به نظام ایران آسیب می‌رسانند» و… از دید دنباله‌روهای اندیشه فراماسونها هرگونه پای‌بندی به اصول دینی، شرافت انسانی و فضیلت‌های اخلاقی، تندروی و تعصب‌ورزی است و در برابر زیر پا نهادن عزت و کرامت، تن دادن به ذلت و رذالت پشت کردن به آرمانهای ملت، نشانه اعتدال، میانه‌روی و خردورزی است!! این فرومایگان تسلیم‌طلب میخواهند با ذلت و زبونی در برابر امریکا و هم‌پیالگی با رژیم پلید سعودی و سازش و کرنش، مشکلات اقتصادی ایران را حل کنند!! سازشکارها و دنباله‌روهای تز فراماسونها بر این باور بودند که با اعلام اینکه امام با حذف شعار مرگ بر امریکا موافق بوده‌اند، میتوانند ملت ایران را از لعن و نفرت نسبت به یزید زمان (امریکا) که از اصول استراتژیک مکتب تشیع است باز دارند لیکن مردم ایران در روز ۱۳ آبان ۹۲ با حضور میلیونی در صحنه به آنها سیلی زدند و بار دیگر نشان دادند که از آن بیدهایی نیستند که با این بادها بلرزند. ملت آگاه و بیدار ایران راه امام و اسلام ناب محمدی (ص) را شناخته و هیچ گاه به بیراهه کشیده نمی‌شوند. لیکن لیبرال‌مآبها نیز هیچ‌گاه از رویارویی نامریی با خط و راه امام و وسوسه در راه به بیراهه کشاندن فرزندان انقلاب باز نمی‌مانند که البته عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند.

مذاکره هسته‌ای و نقشه‌های پشت پرده

این روزها سازشکاران و تسلیم‌طلبان اینجا و آنجا وانمود میکنند که سیاست سازش‌کارانه و به اصطلاح مسالمت‌آمیز آنها بوده است که غرب را به پای میز مذاکره کشانده است! از آن سو شیطان بزرگ و همدستان غربی او با بوق و کرنا رواج میدهند که تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی ایران را ناگزیر کرده است که به مذاکره تن درهد، مسلماً واقعیت جز این پنداربافی‌ها و نظریه‌پردازی های طرفین است، و البته هنوز زود است درباره نتایج این مذاکره که چه ننگ و ذلت یا سربلندی و منزلتی به بار آورده است اظهار نظر کرد لیکن به نظر میرسد آنچه که شیطان بزرگ را به پای میز مذاکره کشاند، رویدادها، جریانها و مسائلی است که در اینجا به آن اشاره میکنم:

۱. امریکا احساس می‌کند که تحریم‌ها علیه ایران به تدریج کارایی خود را از دست میدهد، زیرا روسیه و چین ساز جدایی می‌زنند و منافع خود را در نادیده گرفتن تحریم‌ها و معامله با ایران می‌بینند، درگیری‌های سیاسی روسیه و امریکا در سطح جهانی و منطقه‌ای نیز به این جدایی و دور زدن تحریم‌ها کمک میکند. هم‌پیمانان غربی امریکا نیز به علت مشکلات اقتصادی و آسیب‌های سنگینی که از ناحیه تحریم علیه ایران دیده‌اند، بیش از این تحمل این وضع را ندارند و به تدریج برآنند که این تحریم‌ها را نادیده بگیرند. امریکا بر آن است پیش از آنکه ناکارایی تحریم‌ها علیه ایران برملا شود و پیروزی خط مقاومت ایران دیدگاه جهانیان را بیش از پیش به سوی خود بکشد با جار و جنجال‌های تبلیغاتی چنین وانمود کنند که ایران بریده و در برابر فشار غرب تسلیم شده و به مذاکره تن داده است و پیش از آنکه تحریم‌ها به کلی لغو شود امتیازات زیاد و کلانی از ایران بگیرد و شکست خود را لاپوشی کند.

۲. امریکا در جریان سوریه نیز به بن‌بست رسیده است و برای رهیدن از باتلاقی که در سوریه گرفتار شده است به کمک ایران نیاز مبرم دارد و قهرا ایران بدون اینکه در موضوع هسته‌ای امتیازی بگیرد در موضوع سوریه گامی برنمی‌دارد. از این رو، شیطان بزرگ ناگزیر شده است پای میز مذاکره با ایران بنشیند.

۳. در این مقطع که هواداران سازش در ایران و پیشاپیش آنان آقای هاشمی رفسنجانی بار دیگر به صحنه آمده‌اندتا با شیطان بزرگ کنار بیایند اگر نتوانند امتیازی از غرب بگیرند نه تنها اندیشه لیبرالیستی و تسلیم‌طلبانه در ایران دفن میشود و دیگر کسی را جرئت آن نباشد که از مذاکره و سازش سخن بگوید، بلکه تز مقاومت، ایستادگی و پای‌بندی به اصل قرآنی «فاستقم کما امرت و من تاب معک» بیش از گذشته استواری می‌یابد و خط امام بیش از پیش مورد پذیرش و عمل ملت ایران و آزادیخواهان جهان قرار میگیرد. از این رو، امریکا برای تقویت جناح سازشکار و تسلیم‌طلب به مانورها و بازیگری هایی زیر پوشش مذاکره روی آورده است.

۴. پیشرفت روزافزون ایران در مسائل هسته‌ای بدون پروا و اعتنا به فشارها و تحریم‌ها نیز مایه نگرانی شیطان بزرگ و هم‌پیمانان غربی آن میباشد. آنها با امید اینکه بتوانند با مذاکره و با داد و ستدهایی ایران را از این پیشرفت جهش‌بار باز بدارند، و به تسلیم وادارند بر سر میز مذاکره نشستند.

۵. به راه انداختن جاروجنجال‌های تبلیغاتی در جهان مبنی بر اینکه ایران نتوانست به مقاومت ادامه دهد و سرانجام تسلیم شد و به پای میز مذاکره آمد، به منظور نومید کردن آزادیخواهان جهان که راه امام و انقلاب را برگزیده‌اند از دیگر انگیزه شیطان بزرگ و هم‌پیمانان غربی اوست که این روزها روی آن مانور میدهند و به دروغ شکست ایران را تبلیغ میکنند. بی‌تردید این توطئه‌ها و نیرنگ‌ها به زودی با شکست روبه‌رو میشود و کید دشمن به خودشان برمیگردد و ایران اسلامی هرچه استوارتر و پایدارتر راه امام را تداوم می‌بخشد و انقلاب اسلامی و آرمانهای مقدس آن را پاس می‌دارد هر چند سازشکاران و تسلیم‌طلبان را خوش نیاید. و مکروا و مکرالله‌ والله‌ خیرالماکرین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *