دکتر سیدحمید روحانی

امام امت (سلام الله علیه) بیش از نیم قرن گذشته به نکته‌ای اشاره کردند که امروز ما آن را در کشور ایران با چشم سر دیدیم. ایشان در نطق کوتاهی هشدار دادند که «… دولت و مردم نبایستی از یکدیگر جدا باشند، اگر جدا شدند ملت از گرفتاری دولت خشنود می‌شود… ولی اگر یکی باشند مردم گلیم زیر پای خود را در مواقع لزوم می‌فروشند و به دولت می‌دهند تا رفع نیاز دولت بشود…»

در هفته‌های گذشته همگان دیدند که رییس جمهور محترم با عجز و لابه، التماس و اصرار، خواهش و تمنا، وعده و وعید، تهدید و نوید از ملت ایران خواست که از دریافت یارانه نقدی، خودداری ورزند و با انصراف خود، دولت را در بهبود معیشت! مردم یاری دهند، لیکن به رغم آن همه التماس و زاری و حجم سنگین تبلیغات رسانه‌ای سراسری، ملت ایران نه تنها به این درخواست بها نداد بلکه با اصرار کم سابقه‌ای برای دریافت یارانه نقدی نام‌نویسی کردند و با این حرکت معنادارِ خود، به دولت نه گفتند.

من در دوران زندگی خود این گونه «نه» از جانب ملت به دولت‌ها را تنها در دوران رژیم شاه دیده بودم و شاهد بودم، مردم در آن دوران تاریک از گرفتاری دولت‌هایطاغوتی خشنود می‌شدند و پیوسته مترصد بودند که برخلاف خواست و درخواست دولت‌های بیگانه از ملت، رفتار کنند، موضع بگیرند و دست رد بر سینه نامحرم زنند.

البته موضع منفی و «نه» قاطع و محکم مردم ایران به رییس جمهور فعلی برای کسانی که با مردم و در میان مردمند و مست قدرت نشده‌اند، قابل پیش‌بینی بود و برخوردی دور از انتظار به نظر نمی‌آمد، زیرا که ملت ایران در این مدت کوتاهی که از ریاست جناب آقای دکتر حسن روحانی می‌گذرد، به سختی تحقیر شدند، سیلی خوردند، رنج‌ها کشیدند و خون جگرها خورده و می‌خورند، با این وضع چگونه باورکردنی بود که ملت ایران با دولتمردان همدلی نشان دهند؟! آقای رییس جمهور از روزی که زمام امور را به دست گرفت:

۱. ملت را نامحرم پنداشت، به ملت پشت کرد، راه خود را از مردم جدا کرد با مردم به راستی و صداقت برخورد نکرد و مردم را از آنچه در پشت پرده می گذشت ـ و می گذرد ـ بی‌خبر گذاشت. ملت ایران ـ این صاحبان اصلی انقلاب ـ یک‌باره از آنچه در پشت پرده جریان دارد بی‌خبر ماندند. آقای رییس جمهور بنابر سیاست مشاوران خود ـ که رنگ و ریشه امریکایی دارند ـ سیاست خارجی را از خیابانها جمع کرد، یعنی از دست مردم گرفت و به محفل‌های مشکوک بده بستان‌های سیاسی و بند و بست‌های کثیف دیپلماسی کشانید. نتیجه این شد که امروز ملت ایران نمی‌داند که در مذاکرات ژنو چه ارزش‌هایی بر باد رفته و خدای نخواسته چه ننگی به بار آمده است!

۲. برخی از وزرایکابینه او در جشنواره‌هایدهه فجر به مردم ایران ـ به ویژه خانواده عزیز شهدا ـ دهن کجی کردند، از دشمنان اسلام و ملت ایران تجلیل و تقدیر به عمل آوردند و صحنه‌هایی را در این جشنواره‌ها به نمایش گذاشتند که اشک زنان و مردان غیرتمند ایران را درآوردند

۳. با نادیده گرفتن خطوط قرمز و وادادگی در برابر بیگانگان، به مقام معظم رهبری اهانت کردند و ایشان را سخت آزردند. مردم ایران اگر از همه بدی‌ها و نادرستی‌های این دولت چشم‌پوشی کنند، بی اعتنایی به اصولی که مقام رهبری تعیین کرده‌اند، از نظر ملت ایران جرمی نابخشودنی به‌شمارمی‌رود و نادیده گرفتن آن، از نظر ملت، پایمال کردن خون شهیدان و بر باد دادن آرمان‌های انقلاب اسلامی است.

۴. راه گستاخی و دهن‌کجی را بر روی جهانخواران و تجاوزگران باز کردند. از روزی که نمایندگان دولت پشت میز مذاکره با دشمنان این ملت نشستند، استکبار جهانی و در رأس آن امریکای جهانخوار، از هر فرصتی برای اهانت به مردم ایران و خوار شمردن آنان بهره‌برداری کرد. مردم ایران انتظار داشتند که دولتمردان در برابر گستاخی‌های استکبار جهانی بایستند و از عزت، شرافت و کرامت انسانی ملت ایران دفاع کنند لیکن متأسفانه دولتمردان ما با لبخندهای زشت و تلخ‌تر از زهر خود روی زخم‌های دل این ملت نمک پاشیدند.

۵. اهانت به مقدسات اسلام و زبان‌درازی به آرمانهای امام در روزنامه‌های وابسته به تسلیم‌طلبان و به اصطلاح هوادار دولت هر روز، رو به فزونی است. ملت ایران احساس می‌کنددست‌هایی در کار است که ملت ایران را به قهقرا ببرد و از کرامت انسانی و اصول اسلامی تهی سازد و به هیچی و پوچی بکشاند.

۶. آقای رییس جمهور با شعار فراجناحی و اعتدال و میانه‌روی از مردم رأی‌گرفت لیکن پس از رسیدن به قدرت نه تنها به این وعده و قرار وفادار نماند و در مدت کمتر از ۶ ماه ۲۶۰۰ مدیر اجرایی را از کار برکنار کردند، بلکه برخی از عوامل نشان‌دارفتنه امریکایی ۸۸ را در مراکز کلیدی به کار گماشتند و بدین‌گونه نیز به ملت ایران دهن‌کجی کردند.

۷. هر روز زیر عنوان اعتدال تلاش کردند که راه و مرام امام و پیروان راستین خط امام را افراطی، تندروی خشونت‌طلبی بخوانند و زمینه را برای کمرنگ کردن خط و راه امام و به انزوا کشاندن نیروهای انقلابی و حزب‌اللهی و میدان دادن به لیبرالیست‌های بیگانه‌‎پرست و نیروهای پیاده‌نظام امریکا هموار کنند.

۸. با نکوهش شعار مرگ بر امریکا که ریشه در فرمان قرآنی دارد و تمسک مغلطه‌آمیز به آیه شریفه «ولاتسبوالذینیدعون من دون الله» که هیچ ارتباطی به «مانحنفیه» ندارد تلاش گسترده‌ای در راه بازداشتن ملت ایران از رویارویی و مبارزه با شیطان بزرگ، دنبال می‌شود. آقای رییس جمهور به پیروی از هم‌مسلکان خود که می‌گویند «من از مرگ خوشم نمی‌آید! از زندگی و حیات حرف بزنید» اعلام کرد که من از فحش خوشم نمی‌آید! و با این ترفند فکر کرد می‌تواند ملت ایران را از رسالت انقلابی و اصل اسلامی تبری و اعلام بیزاری از دشمنان قسم‌خورده اسلام باز بدارد. آیا آقای رییس جمهور تنها بیزاری از امریکا را فحش می‌داند یا اصولاً بیزاری و نفرت از دشمنان اسلام را نیز فحش می‌شمارد؟ آیا او لعن به معاویه و یزید و شمر را نیز فحش می‌شمارد؟ و از آن کراهت دارد یا تنها لعن معاویه زمان را فحش می‌خواند؟!! و آن را خوش ندارد. آیا او از زیارت عاشورا که در آن بسیاری از دشمنان اسلام مورد لعن و نفرت قرار گرفته‌اند نیز ناخشنود است و از آن کراهت دارد؟ از آیاتی چون «موتوابغیظکم»«قاتلهم الله انی یوفکون» نیز استنکارمی‌کند؟ اگر لعن شیطان بزرگ (امریکا) از نظر آقای رییس جمهور فحش است و ناروا، حتماً لعن بر شیطان نیز از نظر او باید همین حکم را داشته باشد بنابراین او باید از استعاضه خودداری ورزد و هیچ گاه اعوذ بالله من الشیطانالرجیم را بر زبان نیاورد!! چون فحش را دوست ندارد!!

آری این رفتار ساختارشکنانه و ذلت‌آفرین آقای رییس جمهور است که ملت ایران را به موضع منفی در برابر درخواست همراه باعجز و لابه او کشانیده و عملاً به رویارویی با او واداشته است. اگر آقای رییس جمهور از مردم جدا نشده بود و آرمان‌های امام و انقلاب را به درستی پاس می‌داشت و در برابر دشمنان اسلام و ایران سرسازشو تسلیم فرود نمی‌آورد و به عزت، کرامت و شرافت اسلامی و ملی آسیب نمی‌رسانیدبی‌تردید ملت بزرگ ایران با همه توان به یاری او می‌شتافت، پشت سر او می‌ایستاد و نه تنها از دریافت یارانه ناچیز صرف نظر می‌کرد، بلکه به اصطلاح معروف از نان شب خود می‌زد و به فرموده امام «گلیم زیر پای خود را» می‌فروخت و به رییس جمهور خود می‌داد و به این همه زاری و گدایی ناروا، بی‌جا و بی‌نتیجه نیازی نبود. اما افسوس… فاعتبروا یا اولی الابصار

بایسته است این وجیزه را با پیام حکیمانه و هشداردهنده امام پایان برم:

…دولت و ملت بایستی یکی باشند تا اگر گرفتاری‌ها و پیشامدهایی که برای دولت و مملکت پیش می‌آید، مردم از دولت پشتیبانی نمایند… دولت و مردم نبایستی از یکدیگر جدا باشند، اگر جدا شدند ملت از گرفتاری دولت خشنود می‌شود… ولی اگر یکی باشند مردم گلیم زیرپای خود را در مواقع لزوم می‌فروشند و به دولت می‌دهند تا رفع نیاز دولت شود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

in leo accumsan Lorem vulputate, sed