مقام معظم رهبری در سخنرانی تاریخی خود در ۱۴۰۲.۳.۱۴ بار دیگر به تشریح ابعاد سیره و شخصیت امام خمینی قدس سره الشریف پرداختند و در تبیین تناسبی لطیف میان آیات قرآن کریم به‌عنوان منبع اصلی کنش‌گری امام خمینی و ایمان و اعتماد ایشان به مردم فرمودند:« «یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنین»(توبه/۶۱)… «یُؤمِنُ لِلمُؤمِنین» یعنی اعتماد به مردم، اعتقاد به مردم… امام به مردم اعتماد داشت؛ هم به عمل مردم، و به انگیزه‌های مردم، هم به رأی مردم…»

اتکای امام خمینی به مردم برخلاف شعارهای تشریفاتی لیبرالیستی، یک اتکای حقیقی و عینی بود. ایشان با تأسیس نهادهایی نظیر بسیج، جهاد سازندگی و تأکید بر استفاده از نیروی مردمی در بازسازی اقتصادی پس از جنگ(ر.ک: ‏صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۵۹) نشان داد که در ابعاد مختلف امنیتی، صنعتی و اقتصادی به مردم اعتقادی عملی دارد که بررسی آن در فضای علمی خاص خود ضروری است.

یادداشت حاضر در رابطه با جنبه‌ای از مردم‌گرایی امام است که علی‌رغم اهمیت به‌دلایل مختلف مکتوم مانده است و می‌توان این بُعد مغفول را «تاریخ‌نگاری مردم‌پایه» نام نهاد و بر این اساس باید امام خمینی قدس سره الشریف را پایه‌گذار تاریخ‌نگاری مردم‌پایه دانست.

مهم‌ترین سند برای این ادعا، حکم مأموریت تاریخ‌نگاری امام خمینی قدس سره الشریف به حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در تاریخ ۱۳۶۷.۱۰.۲۵ است و در این یادداشت بخش‌هایی از این حکم را به‌عنوان شواهد و قرائن متنی بررسی خواهیم کرد.

امام خمینی قدس سره الشریف در این حکم به‌مردم از دو زاویه نگاه می‌کنند:

  1. مردم به‌عنوان «منبع تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی»
  2. مردم به‌عنوان «موضوع تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی»

ایشان در حکم مورد بررسی ابتدا به آسیب‌شناسی تاریخ‌نگاری معاصر می‌پردازند و اکثر مورخین را متأثر از امیال شخصی و جریانی یا تحت فرمان قدرت‌های شرقی و غربی معرفی می‌کنند و در ادامه طرحی نو در «منبع‌یابی تاریخ‌نگاری» ایجاد می‌کنند و مردم و به‌صورت مشخص «توده‌های رنج‌دیده» را به‌عنوان منبع و پایه تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی معرفی می‌کنند و می‌نویسند:

«اگر شما می توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان‏‎ ‎‏توده‌های مردم رنجدیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نموده‌اید. باید‏‎ ‎‏پایه‌های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت‌ها‏‎ ‎‏و ابرقدرت‌ها باشد.‏»(صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۳۹)

ناگفته پیداست که «توده‌های رنجدیده» و «پابرهنگان مغضوب قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها» پاک‌ترین عناصر و منابع تاریخی در معرفی نهضت اسلامی مردم ایران هستند چه آن‌که این قشر با فداکاری کم‌نظیر خود ثابت کرده‌اند که امیال شخصی در آن‌ها به حداقل ممکن رسیده است. به‌علاوه این قشر عاری از وابستگی به جریانات و احزاب سیاسی هستند در نتیجه انگیزه تحریف، وارونه‌نمایی، کوچک‌نمایی و بزرگ‌نمایی (که از آسیب‌های شایع منابع سنتی تاریخ‌نگاری است) در این قشر ناموجود یا حداقلی است.

امام علاوه بر آن‌که به مردم به‌عنوان «منبع تاریخ‌نگاری» می‌نگرد، ایشان را به عنوان «موضوع تاریخ‌نگاری» نیز معرفی می‌کند. تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی از دید امام، تجمیع خاطرات شفاهی مسئولین و نخبگان سیاسی نیست و ایشان تاریخ انقلاب اسلامی را امری غیر از پایگاه‌سازی برای شخصیت‌ها، احزاب و جریانات وابسته به قدرت می‌داند. ایشان به جایگاه مردم در تاریخ‌سازی نگاه تشریفاتی و ابزاری ندارد در نتیجه مورخ را موظف به ثبت «اهداف» و «اقدامات» مردم می‌داند و می‌نویسد:

«از شما می‌خواهم هر چه می‌توانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص‏‎ ‎‏نمایید… شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپس‌گرایی قیام‏‎ ‎‏کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری،‏‎ ‎‏اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند.‏»(صحیفه امام، ج۲۱، صص۲۴۰-۲۳۹)

بنابراین باید گفت که امام خمینی در امتداد تحول عمیقی که در ساحت سیاسی کشور با تکیه بر اراده مردم پدید آوردند، تاریخ‌نگاریِ این تحول را نیز با همان خط و خطوط و چارچوب دنبال می‌کردند و طبیعی است که تخطی از این چارچوب چیزی نیست جز فاصله انداختن میان «واقعیت» و «روایت» یا همان تحریف روشمند تاریخ انقلاب اسلامی. تحریفی که متأسفانه در سایه تکیه افراطی برخی نویسندگان تاریخ بر خاطرات شفاهی اصحاب سابق و لاحق قدرت، نظیر آقایان منتظری و هاشمی رفسنجانی و… به امری رایج و شایع بدل شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *