چاپ
شناسه خبر :
165
93/12/3 - 10:05 - 2015-2-22 09:05:49
آقای فرهاد ملازاده در پایان سوالات خود می پرسند که آيا فشار و شكنجه زندانيان، آنان را به اعتراف در پشت تلويزيون واميدارد يا خم رنگــرزي در زندان قرار دارد كه وقتي پاي زنداني به آنجا ميرسد فورا رنگ ميگيرد و از اين رو به آن رو ميشود؟
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در پـاسخ بايد بگــوييم در زنــدان بيتــرديد خم رنگرزي نيست كه زندانيان را رنگ كند و دگرگون سازد، ليكن عواملي در اين تحول و دگرگوني نقش دارند كه ما به برخي از آن اشاره ميكنيم:
1. خودباختگي
بيشتر عناصر روشنفكرمآب تا وقتي كه در جو قرار دارند، در جمع ياران و همكاران هستند و در محافل روشنفكري خودنمايي ميكنند، خيلي ادعا دارند و رجز ميخوانند و به اصطلاح «هل من مبارز» ميطلبند ليكن به محض اينكه پايشان به زندان رسيد بدون اينكه كوچكترين فشاري بر آنان وارد شود با 180 درجه چرخش، به سازش و كرنش روي ميآورند و تسليم ميشوند.
با نگاهي گذرا به پرونده و پيشينه اين قبيله در دوره ستمشاهي ميبينيم، غالب روشنفكرهايي كه ادعاي مبارزه داشتند، به محض اينكه به زندان گسيل ميشدند بدون اينكه حتي يك سيلي بخورند، ميبريدند و سر تسليم فرود ميآوردند.
اين سيره و شيوه، ريشه در خودباختگي و بياعتقادي كساني دارد كه به نام روشنفكري نان ميخورند و خودنمايي ميكنند و جز قدرت و شهرت هدفي ندارند و غالب آنان اهل بزم هستند، نه مرد رزم و زندان و حرمان، چرا كه با مزاج آنان ناسازگار است! و از آنجا كه در راه هدفي مقدس به صحنه نيامده و جز جاهطلبي و خودنمايي هدفي نداشته و ندارند، نميتوانند و نميخواهند مشكلي به نام زندان و كمتر از زندان را تحمل كنند. از اينرو، ميبينيم كه در دوران ستمشاهي از نيروهاي اسلامي و باورمند به مباني ديني، حتي يك نفر هم به تلويزيون نيامد و از خروش و خيزش خويش اظهار پشيماني نكرد، چون مردان خدا در راه هدفي مقدس بهپا خواسته و مبارزه ميكنند و در اين راه هر گونه فشار و ناهنجاري را با دل و جان و با يك دنيا افتخار تحمل ميكنند و پايدار و استوار ميمانند ليكن اين حضرات هدف مقدسي در سر ندارند تا در راه آن مقاومت و ايستادگي كنند، بنابراين، بهترين شيوه و روش را در سازش و كرنش ميدانند.
2. ارائه اسناد و مدارك غير قابل انكـار
آنگاه كه متهم در زندان با اسناد و مدارك روشني از جانب بازجو رو به رو ميشود كه عملكردهاي ريز و درشت او را كه ضد نظام، ملت و كشور انجام داده است، به نمايش ميگذارد و خيانتهـاي او را برملا ميكند، بيترديد خود را ميبازد، تسليم ميشود و راه سازش و همكاري را در پيش ميگيرد.
كساني كه در دوران طــاغوت و يا در اين دوره چند صباحي را در زندان گذرانده باشند، ميدانند بزرگترين ضربه روحي براي زنداني وقتي است كه دريابد همه كــارها و فعاليتهـاي سري و زيرزميني او كشف شده و بازجـو از رازهــاي ريز و درشت او باخبر است، كه در آن لحظه به طور كلي از پا در ميآيد و اگــر از ايمــاني استوار برخوردار نباشد به اصطلاح معروف «به غلط كردن ميافتد».
3. شكسته شدن جو
بسياري از كساني كه در صحنه سياسي به مبارزه و رويــارويي با نظــام برميخيزند، هدف مشخص و مقدسي ندارند و با تأثيرپذيري از موجي كه در اطــرافشان پديد ميآيد به جنب و جوش ميآيند، جـوگير ميشوند و همراه موج ايجــاد شده حركت ميكنند، شعار ميدهند، به كارهـايي دست ميزنند و ناخودآگاه به سمت و سوي نامشخصي حــركت ميكنند. اما در زندان به دور از آن محيط كـاذبي كه در اطرافشان ايجاد شده بود، به خود ميآيند، از خود ميپرسند كه چرا در زندانم؟ چه هدفي مرا به اين بند كشانده است؟ ميبيند كه هـدف بــرجستهاي نداشته و در واقع، قـرباني جنجـال و تشويق و تعريف كساني شده است كه دور او را گرفته بودند و معلوم نيست روي چه انگيزهاي براي او «به به ، چه چه» ميزدند و او را جلو ميبـردند. از اين رو، متنبه و پشيمان ميشود و زبان به عذرخواهي ميگشايد و يك سلسله واقعيتها را بازگو ميكند.
4. فريب خوردگي
برخي از كساني كه در فعاليتهاي سياسي شركت ميكنند و يا به عملياتي دست ميزنند و ضد نظام كــاري صورت ميدهند، بر اين باورند كه به راستي در راه خدمت به ملت، كشور و حتي انقلاب اسلامي گــام برميدارند و با جريانهــايي كه بر خلاف مصالح مردم و اسلام كــار ميكند، رويارويي و مبارزه ميكنند. ليكن در زندان با دلايل و مداركي رو به رو ميشوند كه در مييابند آلت دست شدهاند، فريب خوردهاند، باندهاي مرموز و قدرتطلب آنان را براي پيشبرد اغراض خويش - نه مصالح مردم و اسلام و انقلاب - فريب داده و كوركورانه به دنبال خود كشاندهاند. از اين رو، سخت به خشم ميآيند و براي جبران گذشته به بيان يك سلسله حقـايق ميپردازند و از گذشتهها اظهار پشيماني ميكنند.
5. نااميدي و سرخوردگي
برخــي از كساني كه ضد نظام جمهوري اسلامي به كـاري دست زدهاند، بر اين باور بودند كه به زودي و با يك خــروش و خيزش و سر و صدا، بر موج سوار ميشوند و به قدرت ميرسند و اصولا براي اينكه از مقـام و منصبي كه به زودي براي عـدهاي فراهم ميشود محروم نشوند، همــرنگ جماعت شده و به موج پيوستهاند، ليكن يك باره چشم باز ميكنند، ميبينند به جـاي نشستن بر مسند قدرت در گوشه زندان نشسته و آب خنك ميخورند، از اين رو، نااميد و سرخورده ميشوند و براي نجات خود به يك سلسله اعترافــات دست ميزنند. آنها نه مرد رزم بوده و نه حال و حوصله زندان و محروميت اينگونهاي داشتهاند، سوراخ دعا را گم كرده و سر از زندان در آوردهاند.
6. آگاهي و بيداري
بحثهاي علمي، منطقي و مستدلي كه برخي از بازجويان دانا و با تجربه با متهم در زندان دنبال ميكنند، گاهي در ايجاد تحول، دگرگوني و آگــاهي زنداني نقش بسزايي دارد و زنداني اگر به بيمـاري عناد، غرضورزي، كينهتوزي و... دچــار نباشد در برابر منطق و استدلال علمي، تسليم ميشود و عـذاب وجدان از جفــايي كه با موضعگيريهــاي نـارواي خود بــر ملت، كشور و انقلاب روا داشته است او را بـر آن ميدارد كه با يك سلسله اعترافات و بازگو كردن حقايق، جبران مافات كند و آب رفته را به جوي باز آورد.
7. تاكتيك و ترفند
برخــي از متهمان كه پس از زنداني شدن به مصاحبه تلويزيوني ميپردازند، در راه رويارويي با انقلاب و نظـام جمهوري اسلامي مأموريتهــايي دارند كه ميبينند اگر در زندان بمانند، آن مأموريتها از دست خواهد رفت و نقشهها نقش بر آب خواهد شد، از اين رو، به شكل تاكتيكي به توبه ميپردازند، از گفتار و رفتار گذشته اظهار پشيماني ميكنند تا كيفر سنگيني نبينند و هــرچه زودتر آزاد شوند و بتوانند توطئههـاي بــراندازي و مأموريتهاي شيطاني خود را دنبال كنند.
برخي نيز در مفــاسد اخلاقي كثيفي غوطهورند و پـرونده سنگين و ننگيني در زمينه مسائل اخلاقي، مالي و... دارند و ميكوشند با يك سلسله موضعگيريهــاي مردمي و مصاحبههـاي تلويزيوني از برملا شدن آن مفاسد و زشتكاريها پيشگيري كنند و سرشت زشت خود را كماكان پوشيده دارند.
اين عوامل و عوامل ديگري در مصاحبه تلويزيوني متهمان زنداني نقش اصولي و ريشهاي دارد، اما آنچه در نامه جنابعـالي آمده است «فشار و شكنجه»! بايد بدانيد كه هيچ نوع فشار و شكنجــهاي نميتواند زنداني را اينگــونه به نطق آورد و به سخنراني و مصاحبه دامنهدار و گسترده تلويزيوني وادارد. فشار و شكنجـه تنهــا ميتواند او را ناگـزير سازد كه در پشت تلويزيون به اظهــار ندامت و پشيماني بپردازد و درخــواست عفــو و بخشش كند كه در اين مصاحبههاي تلويزيوني زندانيان، كمتر ديده شد.
اضافه کردن دیدگاه جدید